رونمایی کتاب «درس‌نامۀ مبانی ادبیات پایداری»

باحضور جمعی از مؤلفان

نشست علمی گروه ادبیات انقلاب اسلامی، با رونمایی کتاب «درس‌نامۀ مبانی ادبیات پایداری»، بیست و دوم اردیبهشت‌ماه، با حضور موسی اسوار، محمدرضا سنگری، علیرضا کمری و محمدرضا ترکی در تالار دکتر گل‌گلاب فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.

به گزارش روابط‌عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، محمدرضا ترکی، مدیر گروه ادبیات انقلاب اسلامی فرهنگستان، در ابتدای این مراسم گفت: کار ادبیات پایداری متکی به فرد نیست و از جهات گوناگون گسترده است. کمااینکه مصادیق و ر‌گه‌های ادبیات پایداری را می‌شود در طول تاریخ ادبیات جهان دید. ضمن اینکه ازنظر موضوعی هم دامنۀ وسیعی دارد و به نظر می‌رسد اگر کسانی می‌خواهند در این عرصه کار کنند جا دارد که از نظرات مختلف آن‌ها بهره‌مند شویم. یکی از عام‌ترین موضوعات همین مبانی ادبیات پایداری است که باید دید اصلاً به چه معنی است؛ چراکه در این زمینه سوءتفاهم‌های گسترده‌ای وجود دارد و برخی تصور می‌کنند ادبیات پایداری یعنی ادبیات جنگ؛ درحالی‌که ادبیات پایداری می‌تواند ادبیات صلح باشد و عدالت‌مدارانه‌ترین مفاهیم را در بر بگیرد. به همین خاطر است که معتقدم می‌بایست یک مقدار این تلقی رایج را بشکنیم. همین الان که این کتاب را برای فهرست‌نویسی به کتابخانۀ ملی داده‌ایم واژگان انتخاب‌شده را ایران، عراق، جنگ و ادبیات انتخاب کرده‌اند که کلیدواژه‌های دوری نسبت به این کتاب به شمار می‌رود. این‌ها نشان از این دارد که نه‌تنها تلقی عمومی از ادبیات پایداری که تلقی خواص هم از این موضوع چندان‌که باید دقیق نیست. درحالی‌که اگر کسی اهل این موضوع باشد می‌بیند که انسانی‌ترین و عاطفی‌ترین مفاهیم را می‌شود در حوزۀ ادبیات پایداری جست‌وجو کرد.

این مدرس دانشگاه اضافه کرد: درباب ادبیات پایداری هم هرکسی از ظن خود این موضوع را مورد بحث قرار می‌دهد. طبعاً این کتاب و کتاب‌های دیگر نمی‌توانند حرف نهایی را دربارۀ این موضوع بزنند، بلکه فقط به طرح پرسش می‌پردازند و روزنه‌هایی را باز می‌کنند. تعریفی که در کل این کتاب وجود دارد این است که ادبیات پایداری بر محور هویت بنا شده است. همان‌طور که خود این مقوله با انسان به دنیا آمده و با تمدن انسانی شکل گرفته و پرداختن به این موضوع هم از گستردگی برخوردار است. لذا، چون این قضیه متنوع بود، باید از قالب درس‌نامه برای آن استفاده می‌کردیم. به نظرم منطقی‌ترین قالب برای این کتاب‌ها درس‌نامه‌ها هستند. این کتاب مشتمل بر مجموعۀ مقالاتی از استادانی چون دکتر جهانگرد، دکتر کمری و… است. اگر به فهرست این کتاب مراجعه کنیم می‌بینیم که در درجۀ اول به چیستی ادبیات پایداری اشاره شده و بعد سیر تکوین آن مدّنظر قرار گرفته است. انواع ادبیات پایداری، حماسه، ادبیات سیاسی و… نیز از دیگر سرفصل‌های این کتاب است. در این کتاب به موضوعاتی از قبیل اینکه مثلاً بدانیم رابطۀ ادبیات پایداری و سیاست چیست، پرداخته شده است. یا ادبیات پایداری لزوماً ادبیات حماسی است یا نه؛ می‌تواند شکل دیگری هم داشته باشد؟ ادبیات استعماری چیست و چه انواعی را در بر می‌گیرد؟ در این کتاب، بخشی از خانم دکتر رامیار دربارۀ ادبیات زندان وجود دارد که به نظرم یکی از خواندنی‌ترین بخش‌ها به شمار می‌رود و البته باقی فصول هم همین خاصیت را دارند. زنده‌یاد دکتر حسن ذوالفقاری نیز در این کتاب مقالۀ خوبی درباب ادبیات پایداری و ادبیات عامه نوشته‌اند. متأسفانه در این سال‌ها کمتر به نگارش چنین آثاری پرداخته شده است.

ترکی با اشاره به اینکه بومی‌گرایی یکی از مؤلفه‌های مهم ادبیات پایداری است که در کتاب حاضر هم به آن اشاره شده، ادامه داد: بخشی از این کتاب به ادبیات مقاومت فلسطین اختصاص دارد که به قلم استاد موسی اسوار نوشته شده است. همچنین، دکتر دهنوری دربارۀ ادبیات ایران و روس در این کتاب مقالۀ خوبی دربارۀ ادبیات انقلاب اسلامی ارائه کرده‌اند. منتها مهم‌ترین مسئله دراین‌بین این است که اساساً در حوزۀ ادبیات پایداری منابع زیادی نداریم.

موسی اسوار، عضو پیوسته و مدیر گروه ادبیات تطبیقی فرهنگستان نیز در این نشست گفت: من هم به‌تبع صحبت دکتر ترکی بر این باورم که ما درزمینۀ ادبیات پایداری با کمبود منابع مواجه هستیم؛ به‌طوری که در این زمینه فقر نظری داریم. این مسئله هم چند دلیل دارد. یکی تازگی موضوع است. باربارا هارلو در جایی اشاره کرده است که اولین بار اصطلاح ادبیات مقاومت ازسوی غسان کنفانی، نویسندۀ فلسطینی به کار برده شد. البته همان‌طور که می‌دانید آثار بعداز گذشت سی سال، به‌دلیل تحولات زمانی، نیازمند ترجمه‌های دوباره هستند. به‌عنوان مثال، ترجمۀ «بینوایان» حسینقلی مستعان امروز باید یک بار دیگر مورد بازنگری و ترجمه قرار بگیرد، یا همین‌طور ترجمۀ کتاب‌هایی ازاین‌دست. پیش‌ازاین به این مسئله فکر می‌کردم که ما در تمام مباحث نظری نظریات ادبی و معرفتی را از مغرب‌زمین می‌گیریم، ولی چرا مغرب‌زمین در این زمینه کاری نکرده است! شاید علتش این باشد که غرب استعماری مقوله‌های استعمارستیزی را پس می‌زند؛ درنتیجه کاری در این زمینه صورت نمی‌گیرد.

اسوار اضافه کرد: به‌هرصورت، من این کتاب را اقدامی لازم دربارۀ ادبیات پایداری می‌دانم. اگرچه در این مسیر فعالیت نکرده‌ام، ولی در این سال‌ها مراجعه‌کنندگان بسیاری از دانشگاهیان داشته‌ام که می‌خواستند به این موضوع بپردازند و من همواره تأکید می‌کردم که پژوهش درزمینۀ ادبیات پایداری نیازمند دانستن زبان‌های مختلف است. ضمن اینکه چنان‌که اشاره شد، من هم بر این باورم که در این زمینه با کمبود منابع مواجهیم.

سنگری نیز در این نشست گفت: دغدغه و مسئلۀ مهم ادبیات پایداری از شانزده سال پیش، بعداز به وجود آمدن گرایش ادبیات پایداری در دانشگاه شکل گرفت. بعدازآن ما با انبوهی از پرسش‌های بی‌پاسخ روبه‌رو شدیم. حالا شاید این کتاب را بتوان سرآغازی برای پرداختن به این مسئله دانست. مهم‌ترین جایی که می‌تواند در این زمینه نقش داشته باشد فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.

سنگری تصریح کرد: مطابق آنچه دکتر آینه‌وند مطرح کرده‌اند ادبیات پایداری پیش‌از غسان کنفانی در آفریقا وجود داشته است. با جست‌وجوهایی که انجام دادم متوجه شدم که این عنوان در ادبیات قبل‌از انقلاب هم بوده است، ولی از حدود شانزده سال پیش که گرایش ادبیات پایداری در دانشگاه‌ها دایر شد مفهوم ادبیات پایداری هم جدی‌تر شد. شگفت آنکه بنیان‌گذاران این گرایش می‌گفتند نمی‌دانستند ادبیات پایداری یعنی چه! عجیب این است کسانی مؤسسان این رشته بوده‌اند و برایش واحد درسی و سرفصل نوشته‌اند که آن را نمی‌شناختند. نکتۀ ناصواب‌تر این بوده که یک چنین گرایشی در دانشگاه دایر شده و ما برایش استاد نداشتیم. یادم هست پیش‌تر دست دوستی به‌سمت مجموعه‌ای دراز کرده بودیم، اما چون دولت‌ها و مجموعه‌ها نمی‌پایند و تکیه‌گاه مطمئنی نیستند ما را رها کردند و مجموعۀ دیگری با عنوان اندیشکدۀ ادبیات پایداری شکل گرفت. امروز ما در این اندیشکده سعی می‌کنیم به موضوع ادبیات پایداری بپردازیم. دراین‌بین به سؤالاتی رسیده‌ایم مانند اینکه ادبیات پایداری چیست، آیا این ادبیات ژانر به شمار می‌ر‌ود، چه قلمرو و شاخه‌هایی دارد، نسبت ادبیات انقلاب اسلامی با ادبیات پایداری چیست، نسبت ادبیات دفاع مقدس با آن چیست. من بیست و چند سال پیش تعریفی ارائه دادم، ولی به‌تدریج این تعریف ترک برداشت و من تعریف خود را عوض کردم؛ چراکه پدیده‌های نو می‌توانند دیوارهای تعاریف قبلی را فروبشکنند و ما ناگزیر از تعریف‌های جدید باشیم. وقتی در سال ۹۸ کرونا به وجود آمد آثاری ادبی هم در قالب نظم و نثر در این زمینه شکل گرفت که کم‌کم از جنس ادبیات پایداری شد؛ به این معنی که مردم به میدان آمدند و در مشایعت عزیزان ازدست‌رفتۀ ناشی از این بیماری شرکت کردند. بعدازآن، هر نوع ایستادگی که در برابر تهاجم خارجی گفته بودم نسبت به این تعریف فروریخت. ضمن اینکه هر چقدر در این زمینه به تولید اثر بپردازیم کم است؛ به‌خصوص اینکه فضای دانشگاه امروز فضای انباشت متن است و ما به تولید متونی درزمینۀ ادبیات پایداری نیاز داریم تا بین استاد و دانشجو ردّوبدل شود.

دکتر سنگری در این نشست گفت: چند پیشنهاد دربارۀ این کتاب دارم. اول اینکه سامان جدیدی برای آن لازم است. برخی از مقالات هم‌جنس‌اند و برخی دیگر نقش مکمل دارند و ضرورت دارد این مقالات به هم نزدیک و یکپارچه شوند. یا بخشی از مقالات اصلاً با عنوان کتاب هم‌خوانی ندارند. شاید اگر بشود مقالات را به صاحبانشان پس داد و آن‌ها این مقالات را مورد بازنگری قرار دهند بهتر باشد. همچنین می‌توان در قالب برون‌سپاری، موضوعاتی را برای نگارش کتاب به افراد دیگر سپرد.

فرانک جهانگرد نیز در این نشست گفت: در سال ۱۳۹۰ به من تکلیف شد تا درزمینۀ ادبیات پایداری کار کنم. با وجود آنکه سابقه‌ای در این زمینه نداشتم کار را شروع کردم. موقعی که وارد این عرصه شدم با ترس و لرز ناشی از عدم آشنایی به این حوزه، با خلأ مطالعاتی مواجه شدم و چون دنبال این نبودم که به فرامتن توجه کنم، روی داشته‌هایمان متمرکز شدم و اینکه اساساً با این داشته‌ها چه تعاریف نظری‌ای می‌توانیم داشته باشیم. درنهایت، کار من ازطرف داوران رد شد، درحالی‌که تا امروز چهار مقاله از این کتاب استخراج شده است. تجربۀ فعالیت در این حوزه به من نشان داد که پایداری یک نوع ادبی نیست، بلکه یک بستر فرهنگی است و باعث تفکر در انواع ادبی می‌شود. اما کاری که در فرهنگستان انجام پذیرفته ستودنی است؛ چون یافتن فضای خالی و پر کردن این فضا اهمیت دارد و حالا با انتشار این کتاب، قطعاً مسیر پویاتری برای ادبیات پایداری باز می‌شود.

او تأکید کرد: ادبیات پایداری فقط مختص جنگ ایران و عراق نیست و می‌شود مصادیق دیگری هم برای آن در نظر گرفت. به‌عنوان مثال، بحث خلیج فارس و واکنش‌های ایرانیان در این زمینه را باید از این جمله دانست. به‌خصوص اینکه هرکسی به فراخور شغل و جایگاه اجتماعی خود واکنش هایی نسبت به این مسئله داشته است. درحالی‌که وقتی نام خلیج مکزیک تغییر کرد آن‌ها به اندازۀ ما به این موضوع هویتی واکنش نشان ندادند. گویی در جامعۀ ایرانی هوشیاری و حساسیتی وجود دارد که در جوامع دیگر دیده نمی‌شود. بنابراین، مقولۀ ادبیات پایداری تنها محدود به هشت سال دفاع مقدس نیست و گسترده‌تر از این‌ها به شمار می‌رود.

علیرضا کمری نیز در سخنانی گفت: یکی از شاخصه‌های ادبیات پایداری شکل‌گیری براساس نظام بنیادی اندیشۀ ایرانی است. ادبیات پایداری همواره مورد هجمه بوده، کمااینکه جغرافیای ایران در حال حاضر مورد هجمه است. امیدوارم این کتاب، با توجه به توضیحات داده‌شده، مورد بازنگری قرار بگیرد و به سامان دقیق‌تری برسد و ادامه یابد.

حسین یزدی نیز دربارۀ شکل‌گیری انجمن ادبیات پایداری گفت: ادبیات پایداری میان‌رشته‌ای و چندوجهی است و هرکسی از منظر خود می‌تواند به آن نگاه کند. این کتاب می‌تواند مرجع باشد. محورهای اصلی ادبیات پایداری که در این کتاب آمده است، درواقع سرمشقی است که می‌توان از آن بهره گرفت. انجمن علمی ادبیات پایداری از آذر پارسال آغاز به کار کرد و در حال حاضر اساسنامه و اعضای هیئت تحریریۀ آن شکل گرفته است و فرایند ارزیابی و صدور مجوز را طی می‌کند.

در این نشست همچنین غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: ما به‌مناسبت بیست و پنجم اردیبهشت درهای فرهنگستان را به‌روی عموم باز کردیم تا بتوانند از برگزاری این جلسات و نشست‌ها بهره‌مند شوند. مطلب دیگر اینکه در انقلابمان با اقتضائاتی روبه‌رو بوده‌ایم که سیر طبیعی لازم برای آن‌ها طی نشده بود. انقلاب یک حرکت مبارزاتی و سیاسی بود که به پیروزی رسید، ولی فردای پیروزی نیاز به تحول وجود داشت. به‌فرض، در تعلیم و تربیت دستمان قبل‌از انقلاب پر نبود، ولی بعداز انقلاب فرهنگی این کارها صورت گرفت. اما درمجموع، ایجاد نیاز، فرصتی نمی‌داد تا کسی فکر کند. جنگ و سال‌های عجیب و غریبی که سال‌های بزرگ و مهمی هم بود پدید آمده بود. بنده در همان سال‌ها در آموزش‌وپرورش، در سال آخر علوم انسانی که تاریخ ادبیات داشتند، با عجله کتابی به نام ادبیات انقلاب اسلامی دست‌وپا کردم. نمی‌توانید باور کنید که در آن زمان چقدر شعر و نوشته در این باره کم بود. ضمن اینکه تنگ‌نظری‌های برخی هم باعث شد تا بخل‌ورزی‌هایی در این زمینه صورت بگیرد. به‌طوری که نه‌تنها در این زمینه کمکی نشد، که اگر یک کلمه به‌اشتباه در کتاب بود آن را نقد می‌کردند، به‌جای آنکه کلیت کار را ببینند.

حداد عادل اضافه کرد: ما در فرهنگستان نگاهمان این است که به‌جای اینکه حرکت‌های اجتماعی و ادبی بدون پشتوانه را نفی و نقد کنیم برایشان پشتوانه تهیه کنیم. مثال دیگری می‌زنم. الان صحبت از ادبیات تطبیقی می‌شود و فراوان در این زمینه دانشجو و استاد وجود دارد، ولی اگر بپرسید تصورتان از این ادبیات چیست هرکسی آن‌طور که بلد است در این زمینه توضیح می‌دهد. ما سعی کردیم در این زمینه نه‌تنها نفی نکنیم، که کمک دانشجویان و دانشگاهیان هم باشیم. حتی در این زمینه به انجام کار عملی و تألیفی هم پرداخته‌ایم. دربارۀ ادبیات پایداری هم همین‌طور است و در تلاشیم در این زمینه کارهای زیرساختی انجام دهیم. همین‌که چنین کتابی در دانشگاه تدریس شود خودش یک کار زیرساختی به شمار می‌رود.

در پایان این نشست کتاب درس‌نامۀ ادبیات پایداری رونمایی شد.