یکشنبه، هشتم آبانماه ۱۴۰۱، برابر است با پانزدهمین سالگرد درگذشت دکتر قیصر امینپور، عضو فقید پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
زندهیاد دکتر امینپور (گتوند ـ ۱۳۳۸)، بهعنوان نمایندۀ شعر نسلی مؤثر در ادبیات معاصر، بهویژه در دهههای اخیر به شمار میآید. وی بیش از هر چیز به شعرهایش شبیه بود و از دریچۀ آنها با ادبیات امروز ارتباطی شناختهشده برقرار کرده بود. با رویکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی به ادبیات معاصر، دکتر امینپور از جملۀ گزینههای باارزشی بود که در سال ۱۳۸۲ به پیشنهاد اعضای شورا، به عضویت فرهنگستان انتخاب شد و در این میان، یاری مطمئن برای اعضای شورای فرهنگستان بود.
زندهیاد دکتر قیصر امینپور، دانشآموختۀ دانشگاه تهران و عضو هیئتعلمی گروه زبان و ادبیات فارسی همین دانشگاه بود که هشتم آبانماه ۱۳۸۶، در چهلوششسالگی، بدرود حیات گفت. فرهنگستان زبان و ادب فارسی یاد و خاطرۀ این استاد گرانقدر، عضو فقید و شاعر فرزانۀ معاصر را گرامی میدارد.
برخی از آثار:
شعری از زندهیاد دکتر امینپور میخوانید:
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشتۀ سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنۀ شناسنامههایشان
درد میکند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظههای ساده سرودنم درد میکند
انحنای روح من، شانههای خستۀ غرور من
تکیهگاه بیپناهی دلم شکسته است
کتف گریههای بیبهانهام
بازوان حس شاعرانهام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟