گزارش وبنشست «پاسداشت زبان و ادب فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» ـ بخش دوم
دوشنبه، بیست و هفتم اردیبهشتماه ۱۴۰۰، فرهنگستان زبان و ادب فارسی همایش مجازی «پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» را برگزار کرد. بخش دوم نشست مجازی «روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» با حضور چهره های ادبی و استادانی از کشورهای تاجیکستان، هند و پاکستان در فرهنگستان زبان و ادب فارسی با تجلیل از برخی اعضای فرهنگستان به پایان رسید.
در این بخش از وبنشست «پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» دکتر علی رواقی، دکتر محمد سرور مولایی، دکتر باقر صدرینیا، از اعضای شورای فرهنگستان زبان فارسی، دکتر آزرمیدخت صفوی، استاد زبان و ادبیات فارسی هند، دکتر سلیم مظهر، استاد دانشگاه پنجاب پاکستان، گلرخسار صفیاوا، شاعر خلقی تاجیکستان، به ایراد سخن پرداختند.
دکتر علی رواقی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پس از توضیحاتی دربارۀ چاپ کتاب «سرودههای رودکی» و سابقۀ این کار از سالهای دور تا به امروز، در سخنانی در باب فردوسی و شاهنامه اظهار کرد: شاهنامه یکی از بلندترین مثنویهای سدۀ چهارم ماست و در نسخۀ موزۀ بریتانیا حدود ۴۸ هزار و چند صد بیت است. تا به حال کار آمادهسازی متن شاهنامه مکرر انجام شده است، اما دو چاپ از شاهنامه میشود نام برد که اولی چاپ مسکو و بعد هم چاپی است که دکتر خالقی تصحیح کرد و اکنون هردو چاپ در دست دوستداران شاهنامه است. تصحیح متن شاهنامه بسیار دشوار و شکننده است، چون بسیاری از واژههایی که فردوسی در آن روزگاران از آنها استفاده کرده برای ما شناختهشده نبوده است.
رواقی افزود: در این دو چاپ بسیاری از واژههایی را که به زبان فردوسی نزدیکتر بوده است در متن آوردهاند، اما بدخوانیهای زیادی هم در چاپ نسخۀ مسکو و هم در چاپ دکتر خالقی وجود دارد.
وی ادامه داد: به همین جهت معتقدم چاپ مجدد شاهنامه یک نیاز ملی است و اگر چاپ مجددی از آن نشود، شاید حداقل نزدیک به هزار بیت از شاهنامه بدخوانی شده است و ما اکنون میخواهیم تصحیح مجددی را از شاهنامه، با همکاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی آماده کنیمغ چاپی که به دور از ناراستیها باشد.
دکتر محمد سرور مولایی، دیگر عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در سخنانی اظهار کرد: ما باور داریم که در طول تاریخ لقب حکیم ارزانی فردوسی بوده است و این موضوع این سؤال را به میان میآورد که آیا می شود شاهنامه را از منظر حکمت خواند!
وی ادامه داد: در منظر حکما مراحلی از رشد وجود دارد تا فرد به مرتبۀ کمال برسد. فردوسی حکمت خود را در یک نام و وجود خلاصه می کند و آن وجود که میتوان آن را شبیه انسان فرض کرد، اسمش ایران است. این آدم دوران کودکی و میانسالی و کهنسالی دارد.
این عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی گفت: به اعتقاد من آنچه در دوران اساطیری میگذرد همان دوران زایش و بالندگی شخصیتی است که ما اسم ایران را روی آن گذاشتهایم که در نوجوانی نیروهای بدنیاش شکل میگیرد. دورۀ بعد دورۀ جوانی است. این موجود، یعنی ایران، در این دوره به دنبال آن است که وجود خود را تثبیت کند. میخواهد که موانع را پشت سر بگذارد. این دوران در شاهنامه دوران پهلوانی است. بیشتر فعالیتها در دوران پهلوانی برای تثبیت هویت ایران انجام میشود و تمام این تثبیت هویت ایران هم بر دوش پهلوانان است. پهلوانان در دورۀ پهلوانی شخصیتهای مستقل و در کنار پادشاهان هستند و کارنامۀ آنها به نام خودشان ثبت میشود.
آزرمیدخت صفوی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علیگره، در نشست پاسداشت زبان فارسی گفت: فردوسی منظومهای نوشته که البته هیچوقت از پادشاهان مدحی نداشته است و این ابیات:
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دَهِش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
را گفت. یکی از مسائل دیگری که فردوسی به آن علاقه دارد آزادی و آزادیخواهی است و همیشه ایران را کشور آزادگان تعبیر میکند. استعارۀ «سرو آزاد» در شاهنامه استعارهای از آزادی فردی و اجتماعی است.
صفوی سپس داستان کاوه و برافراشته شدن پرچم دادگری او را به شعر در شاهنامه بیان کرد و گفت: فردوسی علیه استبداد همه را جمع میکند و متذکر میشود که باید علیه استبداد مبارزه کنیم.
وی خاطرنشان کرد: فردوسی را باید یک شخصیت و نماد علیه استبداد دانست و البته هیچگاه با صحبت دربارۀ جنگ خشونت ایجاد نمیکند و بیشتر به پیامد جنگ و فاجعههای دردآور آن اشاره میکند. میتوانیم بگوییم مانند تعبیر یونسکو، جنگ اول در ذهن مردم پیدا میشود، پس اول باید تصور جنگ را از ذهن مردم پاک کرد.
دکتر سلیم مظهر، استاد دانشگاه پنجاب پاکستان، در ادامۀ این نشست گفت: نزدیک به ۹ قرن زبان فارسی در شبهقارۀ هند بهعنوان زبان رسمی، دولتی، ادبی و فرهنگی بوده است.
وی با بیان اینکه این زبان در دورۀ غزنوی به این منطقه وارد شد، ادامه داد: این زبان بعد از ورود به شبهقاره جایگاه معنوی بالایی پیدا کرد. کتاب مشهور کشفالمحجوب، نوشته علی بن عثمان هجویری، در دورۀ غزنوی در لاهور نوشته شد. محمد عوفی اولین تذکرۀ مشهور زبان فارسی، یعنی لبابالالباب را در پنجاب تألیف کرد. اولین کتاب تاریخ به زبان فارسی و اولین کتاب دستور هم در شبهقاره نوشته شد.
این استاد زبان و ادب فارسی گفت: زبان اردو که زبان ملی پاکستان است منشعب و برگرفتهشده از زبان فارسی است و اصطلاحات فارسی در آن رواج پیدا کرده است، تا جایی که علامه اقبال لاهوری، مشهورترین شاعر پاکستانی، دوسوم سرودههایش به زبان فارسی است.
دکتر سلیم مظهر با بیان اینکه جز یک کلمه که به زبان اردوست، سرود ملی پاکستان تماماً به زبان فارسی است، گفت: اگر یک اردوزبان بهآهستگی صحبت کند مطالب برای فارسی زبان مفهوم است و بالعکس. پس این دو ملت از نظر زبانی و فرهنگی بسیار با هم مشارکت دارند.
وی سپس به جایگاه شاهنامه در کشور پاکستان اشاره کرد و گفت: شاهنامۀ فردوسی از مهمترین کتابهایی است که در منطقۀ شبهقاره فراوان از آن استفاده شده است. این اثر جزو نمادهای درسی حوزههای دینی و مدارس مدرن در پاکستان بوده است. اقبال لاهوری در سرودن اشعارش بسیار از شاهنامه بهره برده است.
گلرخسار صفیاوا، شاعر خلقی تاجیکستان، در همایش «روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» با بیان اینکه همه به بزرگی شاهنامه اعتراف میکنند، گفت: کمتر کسی به اینکه شاهنامه داستان همۀ دورهها و زمانهاست اشاره یا اعتراف میکند.
وی ادامه داد: در یکی از همایشهای بینالمللی دربارۀ فردوسی که من در آن حضور داشتم یک جوان اهل آمریکا که در آنجا به دنیا آمده و بزرگ شده بود نزد من آمد و گفت: من همیشه گمان میکردم که وطن ندارم، اما وقتی شما از شاهنامه شعر خواندید من گمان کردم که صاحب وطنی شدم و شاهنامه وطن است. در خانۀ ما شاهنامه وجود دارد. او گفت: «این بزرگترین هدیهای بود که فردوسی به همۀ ملتهای جهان ارزانی کرد».
دکتر مولایی گفت: اما بیمهری ما در تمام طبقات اجتماعی نسبت به دوران تاریخی شاهنامه آشکار است. پیام ابوالقاسم فردوسی به عقیدۀ من در دوران تاریخی شاهنامه نهادینه شده است. دورانی که در آن هویت ایرانی تثبیت شده است. فردوسی در دوران تاریخی تأکید می کند که کمال ایران زمانی تحقق پیدا میکند که به کمال خردمندی برسیم. در دوران تاریخی پادشاهانی که بار دادهاند نشستشان با دانشمندان و کارآگاهان است. اگر مشکلی هم هست شاهان دیگر نه به زور پهلوانان و شمشیر و صفآرایی جنگی، که با خرد خردمندان مشکلات را حل میکنند که نمونۀ اعلای آن بزرگمهر حکیم است که حداقل دو بار با گشودن معماهای قدیم، بدون هیچ جنگی، هند و روم را خراجگزار ایران میکند. ما هم باید به این پیام ابوالقاسم فردوسی گوش بدهیم که خردمندان هستند که حلّال مشکلات هستند.
دکتر باقر صدرینیا، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با بیان اینکه تأمل در تاریخ ادبیات ایران گواه حضور مستمر شاهنامه در تمام ادوار تاریخ است، گفت: در این فرصت کوتاه قصد دارم به بهرهگیری شاعران عهد مشروطه از روایتهای اساطیری شاهنامه بپردازم.
وی ادامه داد: در دورۀ مشروطه کمتر مجموعۀ شعر و دیوانی است که متأثر از شاهنامه نبوده باشد. شاعران این دوره، متناسب با زمان، روایات اسطورهای را در جهت القای اندیشههای اجتماعی و سیاسی به کار بردند و از آن برای شور وطن خواهی استفاده کردند.
این استاد ادبیات فارسی سپس به سه نمونه از این اشعار اشاره کرد و گفت: شاعران عهد مشروطه وقتی درصدد برانگیختن مردم علیه استبداد حاکم هستند معمولاً از روایت کاوه و ضحاک استفاده میکنند. شاعران متناسب با مفهومی که در ذهن داشتند و درصدد القای آن بودند از روایت حماسی مناسبی استفاده کردند. وقتی درصدد برانگیختن مردم در جهت القای نفوذ بیگانه بودند، باتوجهبه خصوصیات انگلیس و روس، روس را تداوم لشکر تور و انگلیس را تداوم لشکر سلم دانستند.
دکتر صدرینیا در پایان گفت: استفادۀ شاعران از روایت اسطورهای هم در آن دوره مانند شعر فرخی رایج بوده است و روایاتی از کیومرث و جمشید را در اشعار خود به کار میبردند. اگر این شاعران از گذشته میگویند صرفاً برای تجدید عظمتهاست.
وی سپس اشعاری را دربارۀ شاهنامۀ فردوسی قرائت کرد.
بخش پایانی این نشست به تقدیر از پژوهشگران و مدیران و کارمندان برگزیدۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی اختصاص داشت. مهنوش تهرانی، عضو هیئت علمی گروه واژهگزینی، هدی سیدحسینزاده، عضو هیئت علمی گروه شبهقاره، ندا زادگان، عضو هیئت علمی گروه فرهنگنویسی، علی بهرامیان، سرویراستار گروه دانشنامۀ شبهقاره، مریم کردی، مدیر منابع انسانی فرهنگستان، حسین بختیاری، مسئول رفاه فرهنگستان، نرگس عباسپور، عضو گروه شبهقاره، برگزیدگان فرهنگستان بهمناسبت روز پاسداشت زبان فارسی بودند.