نشست «فارسی شکسته» برگزار شد

سه‌شنبه، چهاردهم آبان‌ماه ۱۳۹۸، نشست «فارسی شکسته» با حضور دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، استاد احمد سمیعی (گیلانی)، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دکتر آبتین گلکار، پژوهشگر گروه ادبیات تطبیقی فرهنگستان، دکتر امید طبیب‌زاده و استاد علی صلح‌جو در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

سخنرانان در این نشست دربارۀ تاریخچۀ این موضوع و شروع آن در ادبیات داستانی؛ عمومیت شکسته‌گویی؛ همزیستی با شکسته‌نویسی؛ بررسی ضرورت تجویز برای شکسته‌نویسی توسط فرهنگستان و حضور شکسته‌نویسی در تبلیغات شهری و فضای مجازی سخن گفتند.

در این نشست استاد احمد سمیعی‌ (گیلانی) با بیان اینکه مسئلۀ شکسته‌نویسی در فارسی جای بحث و تأمل بسیار دارد، اظهار کرد: در فضاهای فرهنگی ما شکسته‌گویی تقریباً عمومیت پیدا کرده است، از وزیر و رئیس ‌جمهوری گرفته تا استادان دانشگاهی ما در موقعیت‌های رسمی نیز شکسته سخن می‌گویند. شکسته‌گویی طبیعت ما شده است و شکسته حرف‌ زدنمان را به جاهایی منتقل می‌کنیم که شاید در آنجاها به دلایلی لازم باشد لفظ قلم صحبت کنیم. حتی در کنفرانس‌ها مجری اول شعری می‌خواند و ادیبانه سخن می‌گوید، سپس در دعوت از سخنرانان ناگهان شکسته سخن می‌گوید. این دو خیلی با هم فرق می‌کنند و این دوگانگی قدری زننده و ناهنجار است.

او در ادامه افزود: میان زبان محاوره‌ای و زبان شکسته فرق است. می‌توان زبان محاوره را شکست یا نشکست؛ یعنی فقط گونۀ شکسته ندارد و گونۀ‌ لفظ قلم هم دارد. بنابراین، شکسته نیست. اما زبان شکسته هم در محاوره به ‌کار می‌رود و هم در لفظ قلم. مسئلۀ‌ دوم، در علت یا وجه شکسته‌گویی است. در مورد گویش‌ها ما نمی‌دانیم این‌ها شکسته‌اند یا نه، زیرا لفظ قلمشان را نداریم. فقط از روی صورتشان تصور می‌شود تحول لفظ قلمی‌اند و بر اثر اصل کم‌کوشی به این صورت درآمده‌اند. بااین‌حال، نمی‌توانیم قاطعانه بگوییم گویش امروزی شکسته یا درسته است.

این عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنین  گفت: شکسته‌نویسی بر اثر کم‌کوشی است. پس به کوتاه کردن عناصر زبانی گرایش دارد و متوجه عناصر پربسامد است. به این طریق در نیرو و زمان به‌کاررفته صرفه‌جویی می‌کند. این‌ها معمولاً عناصر دستوری به ‌معنای عام، مانند ضمایر، حروف اضافه، نقش‌نماها و واج‌آرایی و هجاها هستند. حتی نحو زبان و چینش این عناصر زبانی نیز از عناصر دستوری است. چنان‌که گاهی چینش باعث می‌شود که ما شکستگی را پذیرا شویم.

استاد احمد سمیعی دربارۀ‌ پیامدهای شکسته‌نویسی بیان کرد: اینکه شکسته‌نویسی همه‌جا کارگشاست یا بعضی جاها اشکال ایجاد می‌کند یا نه، مسئله است. در شکسته کردن، برخی عناصر  دستوری یا قاموسی شکسته نمی‌شوند. مثلاً «بیا» کوتاه است و لزومی به شکستن آن نیست. دیگر اینکه، صیغه‌ها و مشتقات فعلی ساخته‌‌شده از بن مضارع پذیرای شکستگی‌اند. ولی فقط صیغۀ‌ سوم‌شخص جمعِ صیغه‌ها و مشتقات فعلی ساخته‌شده از بن ماضی شکسته می‌شود. همچنین، بعضی از عناصر  اصلاً شکسته نمی‌شوند، مانند افعال اِسنادی «است» یا «می‌باشد» که به‌جای آن به‌ کار می‌برند.

او تأکید کرد: زبان مادریِ بخش‌هایی از ایران فارسی یا گاهی حتی ایرانی نیست، مثل زبان آذری یا عربی عامیانه که در خوزستان به‌ کار می‌برند. نمی‌توان گفت که چون امروز ارتباطات گسترش یافته است و این‌ها پیش از مدرسه هم از راه رسانه‌های شنیداری دیگر با زبان فارسی آشنا شدند، شکسته‌ این زبان هم برایشان جا افتاده است. باز هم به‌ کار بردن این زبان برای آن‌ها دشوار است. البته این در همه‌جا به یک شکل نیست. آذری‌ها هنوز بین خودشان آذری صحبت می‌کنند. اما گیلک‌ها در روستاهایشان هم فارسی صحبت می‌کنند. پس دربارۀ‌ اینکه زبان شکسته را کجا به‌ کار بگیریم و کجا به‌ کار نگیریم، باید بیشتر صحبت شود. طبیب‌زاده بر این باور است که بهتر است ادبیات کودکمان شکسته باشد. اما من معتقدم هنوز برای این کار زود است. هنوز خوانندگانی داریم که شکسته را می‌فهمند، اما برایشان راحت نیست، چرا که زبان فارسی را از راه تعلیم و رسانه‌ها یاد گرفته‌اند؛ خاصه آن‌هایی که دورافتاده‌اند و کمتر با مرکز ایران ارتباط دارند، زبان لفظ قلم یاد گرفته‌اند، نه زبان شکسته. پس به‌صورت قطعی نمی‌توان حکم کرد که ادبیات کودکان را می‌شود شکسته نوشت یا نمی‌شود. این به موقعیت و نوع کتاب بستگی دارد.

در ادامۀ این نشست دکتر آبتین گلکار اظهار کرد: امروز  فضای گفتار در فضاهای مجازی گسترش یافته است و شکسته‌نویسی برای بسیاری از افراد به مسئله تبدیل شده است. در این فضا، بیشتر مردم خیلی جاها نمی‌دانند حرف گفتاری‌شان را باید چطور بنویسند. بنابراین، خیلی وقت‌ها نیاز به تجویز وجود دارد. قاعدتاً فرهنگستان باید این کار را انجام دهد و برای بعضی از صورت‌های مشکل‌ساز دستورالعمل بدهد. نمونۀ‌ بسیار خوبی که طبیب‌زاده مطرح کرده مسئلۀ‌ ماضی نقلی است. خیلی وقت‌ها نمی‌توان ماضی نقلی را شکست.

او با بیان اینکه تدریس شکسته‌نویسی در مدارس، با توجه به گستردگی شکسته‌نویسی و گفتاری‌نویسی مناسب است، گفت: نویسنده در قسمت نظری پرسش و پاسخ‌ها، به‌خوبی تکلیف چند مسئلۀ بحث‌برانگیز در شکسته‌نویسی را مشخص کرده است. یکی اختلاف بین شکسته‌نویسی و گفتاری‌نویسی که خیلی از افراد به ‌اشتباه آن‌ها را یکی می‌گیرند، درحالی‌که شکسته‌نویسی فقط بخشی از گفتاری‌نویسی است. ما صورت‌های نحوی و صرفی و واژگانی داریم که فقط در گفتار به‌ کار می‌روند و اگر رعایت نشوند، صرف شکسته‌نویسی نمی‌تواند متن را گفتاری کند. نکتۀ‌ دیگر اینکه نویسنده نشان داده که رواج شکسته‌نویسی باعث تباهی زبان فارسی و از دست رفتن ارتباط ما با پیشینۀ‌ تاریخی و ادبی‌مان نمی‌شود. همچنین او توضیح داده که صورت‌های شکسته‌نویسی با گفتار یا گویش تهرانی ارتباطی ندارد. البته گمان می‌کنم می‌توان صورت شکستۀ گویش شهرستان‌ها را هم‌ استخراج کرد و برایشان دستورالعمل نوشت.

دکتر گلکار همچنین گفت: طبق آمار امید طبیب‌زاده بر اساس پیکرۀ‌ کار، کل دعوای شکسته‌نویسی سر میانگین ۱۵ تا ۲۰ درصد واژه‌های این آثار ادبی است؛ یعنی در تمام این آثار ادبی به‌طور میانگین ۱۵ تا ۲۰ درصد واژه‌ها شکسته شده است. پس بحث بر سر لایۀ‌ کوچکی از زبان است.

او با بیان اینکه چند نوع شکسته‌نویسی وجود دارد که بعضی از آن‌ها هم واقعاً شکسته‌نویسی نیستند، اظهار کرد: یکی شکستن اسامی خاص مانند «اسماعیل» یا «اسکندر» به «اسی» که به نظرم با شکسته‌نویسی «میدان» به «میدون» یکی نیست. اینجا اجباری به شکسته کردن کلمات نداریم و شکسته شدن به‌سبب تحبیب یا خودمانی بودن گوینده است. پس شاید بهتر باشد در فرهنگ شکسته‌نویسی در بخشی جداگانه آورده شود. گروه دیگری از واژه‌ها نیز صورت شکسته دارند و ضرورتی در شکستن آن‌ها نیست، مانند «قلف» به‌جای «قفل» که در فرهنگ املایی آمده، اما در همه‌جا به‌کار نمی‌رود. بیشتر مردم «قلف» را در محاوره به ‌کار نمی‌برند و نویسنده از به ‌کار گرفتن آن در محاوره احتمالاً تأکید بر بی‌سوادی یا کوچه‌خیابانی بودن فرد را در نظر دارد؛ یعنی، بار سبکی دارد. «باس» به‌جای «باید» هم همینطور است، اما در بسیاری از آثار ادبی به ‌اشتباه به ‌کار می‌رود. مثلاً این در «علویه خانم» صادق هدایت به‌درستی به ‌کار رفته است، اما انور در گفتار نورا در نمایشنامۀ‌‌ «عروسکخانه» به‌اشتباه همه‌جا «باس» و بدتر از آن «باهاس» گذاشته است که از زبان زن رئیس بانک قدری غریب به نظر می‌آید.

او سپس بیان کرد: صورت‌های شکسته‌ دیگری هم براساس قواعد آواشناسی و واجی می‌شکنند. طبیب‌زاده می‌گوید برخی از قواعد واجی خودبه‌خود و درون یک گونۀ‌ زبانی واحد رخ می‌دهند. به‌عبارت‌دیگر وقوع این قواعد ناگزیر است و موقعیت اجتماعی سخنگویان یا بافت اجتماعی آنان موقع سخن گفتن کوچک‌ترین تأثیری در رخ ‌دادن یا ندادنشان ندارد، مثل «فِک» به‌جای «فکر». طبق قواعد آواشناسی این‌ها را این‌طور تلفظ می‌کنیم، اما نویسنده گفته بهتر است این‌ها را ذیل شکسته‌ها نیاوریم. گرچه بعضی جاها این قواعد نقض شده است، مثلاً «پمبه» به جای «پنبه» یا  «باهار» به‌جای «بهار» که عمدۀ‌‌ گویشوران فارسی آن را به ‌کار نمی‌بندند.

در پایان نشست، دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گفت: شکسته‌گویی و درست‌نویسی برای فرهنگستان هم مسئله است. دانشگاه‌ها و مراکز علمی و فرهنگی از فرهنگستان توقع دارند قاعده وضع کند. از ما می‌پرسند بالاخره مرز شکسته‌نویسی کجاست و ما باید سنجیده جواب بدهیم. به ذهنم رسید که شکسته‌گویی صورت طبیعی یا اولیۀ زبان است. همان ‌طور که نوشتن از گفتن متأخرتر است، درست‌نویسی هم بعد از شکسته‌گویی پدید آمده است. در واقع، شکسته‌گویی کار زبان و سهم گوش است. در حالی‌که شکسته‌نویسی کار زبان و دست و قلم و سهم چشم است. در قدیم هم این دو کاملاً از هم متمایز بوده‌اند. اولاً سواد این‌قدر فراوان نبوده و نوشتن هنر و کار اقلیتی بوده است. حتی در جاهایی که خیلی سواد مطرح بوده، درصد بالایی احتیاجی به آموختن زبان نداشته‌اند. بافرهنگ بودند، ولی نوشتن بلد نبودند. این دو در قدیم از هم متمایز بوده است.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه افزود: من نمی‌دانم قدیم‌ترین نوشتۀ فارسی که در آن صورت‌های شکسته‌گویی در نثر فارسی هست، از چه کسی یا متعلق به چه زمانه‌ای است. اما به یاد دارم که عبدالله مستوفی در «شرح زندگانی من» که حدود صد سال پیش نوشته شده، خیلی به مسئلۀ‌ زبان توجه داشته و جایی طرز زبان داش‌مشتی‌ها و لوطی‌های تهران را برای تنوع و رفع خستگی خواننده آورده است. در نوشته‌های دوران قاجار یا متون مکتوب صفوی هم شکسته‌نویسی سراغ ندارم، الا به‌‌ندرت در یادداشت‌های ناصرالدین‌شاه. اما مسئله این است که در زبان فارسی امروز شکسته‌گویی که کار گوش و زبان بود، به حوزۀ‌ جدا از خودش سرایت می‌کند؛ یعنی به بخش نوشتاری می‌رود و در کتاب‌ها وارد می‌شود. تصور می‌کنم یک سبب آن پدید آمدن نوع ادبی رمان است. ما پیش‌تر چیزی به‌صورت رمان امروزی نداشتیم. رمان می‌خواهد احوال زندگی را بیان کند و در نتیجه دیالوگ و گفت‌وشنود در آن هست. پس، رمان میدان شکسته‌گویی است. افزون ‌بر این، شعر کودک هم احتمالاً همیشه شکسته بوده است، اما چاپ و نوشته نمی‌شده است. در دوران ما آن‌که برای کودک شعر می‌گوید، ناچار باید آن را بنویسد. شعر کودک همیشه باید آهنگین باشد و خیلی وقت‌ها اولین جا یا بیشترین جایی که در شعر به شکسته‌گویی اُنس داریم، شعر کودک است.

وی پس از آن اظهار کرد: آنچه این روزها توجه همۀ‌ ما را جلب کرده، رواج و حضور شکسته‌نویسی در تبلیغات شهری است. ۵۰ سال پیش معنی نداشت که در تبلیغات شکسته‌نویسی ببینید. اما امروز در بزرگراه‌ها روی تابلوهای گران‌قیمت با اجاره‌های سنگین شکسته‌نویسی کرده‌اند.‌ اینکه تبلیغات میدان شکسته‌نویسی شده، پدیدۀ‌ جدیدی است. اما مسئلۀ‌ اصلی ما این است که کجا نباید شکسته‌نویسی کرد.

دکتر حداد عادل سپس بیان کرد: به نظر من باید به جنبۀ‌ سلبی قضیه توجه کنیم. برای دستور خط فارسی در فرهنگستان صد جلسۀ شورای فرهنگستان اختصاص داده شد. در این مبالغه‌ای نیست. تفاوت کار ما در فرهنگستان با کار گذشتگان این بود که به‌جای تکیه بر روی بایدها روی نبایدها تمرکز کردیم. مثلاً در دعوای  متصل و منفصل نوشتن، ما اصل را بر درستی هر دو گذاشتیم و گفتیم هر کسی هر طوری می‌خواهد بنویسد. فقط پرسیدیم کجا نباید حتماً جدا یا سرهم نوشت. مادون قرمز و ماورای بنفش را مشخص کردیم و بقیه را به تشخیص خودشان واگذار کردیم.  این ما را مقداری از دعوا نجات داد، چون مناطق باید و نباید مورد اتفاق عموم است و کمتر مورد مناقشه است. کسی مدعی نشده است که «بی‌تربیت‌تر» را باید سرهم نوشت.

او گفت: حالا در شکسته‌نویسی کجا نباید شکسته‌نویسی کرد؟ همان‌ طور که در شکسته‌گویی یک جاهایی لفظ قلم سخن گفتن توی ذوق می‌زند، در نوشتن هم حتماً یک جاهایی شکسته‌نویسی بد و ممنوع است. من این کتاب را نخوانده‌ام که بدانم وارد حوزۀ‌ تجویزی شده یا نشده، ولی فکر می‌کنم با مثال‌هایی که می‌زنم کم‌کم می‌توانیم ملاکی انتزاع کنیم. به نظر من مطالب رسمی باید درست نوشته شود و از شکسته‌نویسی در آن‌ها باید پرهیز شود.

دکتر حداد عادل در پایان با اشاره به وضعیت فضای مجازی  اظهار کرد: در فضای مجازی ما شاهد شکسته ‌شدن دیوار سنّتی میان کتابت و سخن گفتن هستیم. مردم در فضای مجازی کتاب نمی‌نویسند. وقتی کسی به دیگری پیامک می‌زند، صحبت کتاب و رسمیت و نوشتن برای عموم نیست. او انگار حرف می‌زند، منتها با کلمه. پس همان‌ طور که حرف می‌زند می‌نویسد و نمی‌توان جلو او را گرفت. این طبیعت و شکل خاص فضای مجازی است و ما باید آن را به رسمیت بشناسیم. اگر کسی بخواهد از بیخ و بن منکر شکسته‌نویسی در فضای مجازی شود، ماهیت این دستگاه را در روابط اشخاص و صمیمت نشناخته است. اگر پذیرفتیم که این شق ثالثی است، باید وارد بحث سنگینی دربارۀ‌ چگونه قاعده‌مند کردن آن شویم. چون اگر هر کسی برای خودش قاعده‌ای بگذارد، هیچ‌وقت جا نمی‌افتد و هنجار نمی‌شود. حالا شاید هم جامعه خودش به این سمت برود و همه مجاز باشند همه چیز بنویسند، ولی گونه‌ای از میان این‌همه شکسته‌نویسی جای خودش را باز کند. مثلاً الان به‌جای «یک» بعضی‌ها «یه» می‌نویسند و بعضی «ی». این تنوع گیج‌کننده و آزاردهنده است. آیا این تنوع گیج‌کننده و آزاردهنده به‌طور طبیعی خودش به یکدستی بدل می‌شود یا جایی مثل فرهنگستان باید وارد شود و برایش قاعده‌ای بگذارد؟