دوشنبه، شانزدهم مهرماه ۱۳۹۷، نشست «معرفی و بررسی کتاب فرهنگنویسی برای زبان فارسی»، با حضور دکتر علیاشرف صادقی، عضو پیوسته و مدیر گروه فرهنگنویسی فرهنگستان، محسن شجاعی، مدیر گروه زبان روسی دانشگاه آزاد و مترجم کتاب، و ساغر شریفی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد کرج، در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست محسن شجاعی، با بیان نحوۀ آشنایی با کتاب «فرهنگنویسی برای زبان فارسی» اظهار کرد: نوشتن نقد و معرفی بر این کتاب یکی از اولین تکلیفهایی بود که دکتر علیاشرف صادقی به من محول کرد و ایشان از من خواست که این کتاب را برای مجلۀ زبانشناسی نقد و معرفی کنم. حاصل چندین ماه تلاش و بررسی منجر به معرفی مبسوط از کتاب در سیزده صفحه شد که در مجلۀ زبانشناسی به چاپ رسید. حدود سه سال پیش ترجمۀ این کتاب به من پیشنهاد شد و در نهایت آن را ترجمه کردم.
شجاعی در ادامه به معرفی نویسندۀ کتاب پرداخت و بیان کرد: روبینچیک سرباز جنگ بوده و در جبهۀ مسکو فعالیت داشته که به خاطر احترام، او را در انتخاب خواندن هر زبانی مختار گذاشته بودند. روبینچیک زبان فارسی را انتخاب و شروع به کار میکند و حاصل عمر ۹۰سالۀ او تعداد زیادی مقاله و کتاب دربارۀ جنبههای مختلف زبان فارسی است. همچنین او بیش از یکصد مقاله و درسنامه در زمینۀ زبان فارسی دارد.
شجاعی ضمن یادآوری سخنان علیاشرف صادقی در نشستی دیگر که در بحث زبانهای ایران باستان و میانه، مبنی بر اینکه زبانشناسان فرنگی به دلیل اِشراف به زبان یونانی، لاتین و سانسکریت، معمولاً یک سر و گردن از ما بالاترند، ولی در زبانهای ایرانی زنده، از جمله زبان فارسی، چون در حال تحول است، ممکن است اشتباه کنند و این تحول را درک نکنند، در همین باره گفت: از اولین آشنایی با کتابهای ایرانشناسان روس در زمینۀ زبان فارسی، با مثالها و نکتههایی روبهرو شدم که با یک سواد خیلی معمولی زبانشناسی هم میتوان فهمید که اشتباه است؛ منتها در کنار اینها، چون این افراد خارجی هستند و معمولاً خارجیها وقتی سراغ یک زبان دیگر میروند، هیچ چیز برای آنها بدیهی نیست، برای هر چیزی دنبال دلیل و مدرک هستند و نکاتی را متوجه میشوند که ممکن است خود اهل زبان، از فرط بدیهی بودن آن نکات، هیچگاه متوجه آن نشوند، ولی فرد خارجیای که به این زبان میپردازد، از آن نکته نمیگذرد و در نهایت ممکن است به کشف و نکتۀ جدیدی برسد.
مترجم کتاب در ادامه به غیرروزآمد بودن منابع روبینچیک در نگارش کتابهای خود دربارۀ زبان فارسی اشاره کرد و افزود: کتابها و متون فارسیای که روبینچیک استفاده کرده تا بر اساس آنها دربارۀ زبان فارسی نظر دهد، تقریباً یک مجموعۀ ثابت است؛ آن هم مجموعهای که ظاهراً در ایام جوانی و دوران تحصیل خود با آن آشنا شده بوده است. مثلاً از افرادی چون صادق هدایت و جمالزاده جلوتر نیامده و جایی از شاملو، فروغ فرخزاد، نادر نادرپور و… شاهد مثالی نیاورده است؛ بنابراین ترجمۀ این کتابها لازم و مفید است، اما ترجمۀ صِرف آنها ممکن است خیلی سودمند نباشد، بلکه باید بررسی شود و نکات نادرست آن هم گفته شود.
دکتر علیاشرف صادقی، عضو پیوسته و مدیر گروه فرهنگنویسی فرهنگستان، سخنران بعدی اسن نشست بود و در شروع صحبتهای خود، ضمن تأیید گفتههای شجاعی دربارۀ منابع مورد استفاده روبینچیک، اظهار کرد: روبینچیک در حدی از مطالعه متوقف شده است و منظور کتابهایی است که بهعنوان منبع و پیکره استفاده کرده است. جنبۀ دیگر توقف وی و بیشتر دانشمندان روس، در مسائل نظری زبانشناسی است. روسها در مسائل زبانشناسی عمومی و نظریات جدیدی که دربارۀ آن ارائه میشود و نظریات قدیم را رد میکند، از غربیها عقبتر هستند و خیلی با این مسئله آشنایی ندارند و در حد همان نظریاتی که در زمان سابق در شوروی رایج بوده، ماندهاند و توصیفشان هم همان توصیف است، ولی بااینحال توصیفاتشان خوب است، چون خارجی هستند و نکاتی را میبینند که ما خودمان اشراف و وقوف نداریم.
دکتر صادقی ضمن آوردن مثالهایی از جملههای شرطی و توضیح دستورات مربوط به آنها، عنوان کرد: تا کنون خیلی به این دستورها پرداخته نشده و ایرانیها معمولاً دستورهای سنّتی را از روی هم نوشتهاند که ارزش علمی آنها خیلی بالا نیست. دانشجویان و فارغالتحصیلانی هم که زبانشناسی خواندهاند و ساختهای زبان فارسی را مد نظر دارند، بیشتر سعی میکنند نظریات جدید را روی زبان فارسی پیاده کنند و به این ریزهکاریهای زبان نمیپردازند، اما خارجیها چون زبان خودشان نیست، این نکات را میبینند؛ یعنی به هر چیزی که برمیخورند آن را بهعنوان یک نکتۀ تازه کشف و توصیف میکنند که این برای ما خوب است.
او ادامه داد: یکی از بهترین دستورهایی که حدود ۶۰ سال پیش بر زبان فارسی نوشته شد، دستور زبان فارسی «ژیلبر لازار» است که در سال ۱۹۵۷ میلادی نوشته بود. یک خانم ارمنی ـ ایرانی هم زیر نظر خود او آن را تکمیل کرد و به فارسی هم ترجمه شد. این دستور زبان دستور خوبی است و هرکس نظر من را دربارۀ خواندن یک دستور زبان فارسی میپرسد این دستور را به او پیشنهاد میدهم؛ چون یک خارجی دقیقاً زبان فارسی را توصیف کرده، در میان گذاشته و نکات آن را بیرون آورده است. البته این کتاب هم ایرادات فراوانی دارد و ایرانیها و فرنگیها چندین نقد بر آن نوشتهاند، اما با همۀ اینها کتاب ارزندهای است. کار روبینچیک هم همینطور است. بااینکه در جاهایی متوقف شده و ایستاده، اما نکاتی که چه در این کتاب و چه در دیگر کتابهای خود به آنها اشاره میکند، همه برای ما قابل استفاده است.
دکتر صادقی در ادامه گفت: مسئلۀ زبان مسئلهای است که خارجیها خیلی نمیتوانند در آن اعمال نظر کنند، ولی در مسائل تاریخی، اجتماعی و این قبیل مسائل باید خیلی با احتیاط کتابهای آنها را بخوانیم. باید بسیار دقت کنیم و ببینیم چه گفتهاند؛ مخصوصاً غربیها که سابقه استعماریشان روشن است و بسیاری از شرقشناسان هم دستپروردۀ دستگاههای اطلاعاتی کشورهای خودشان هستند. بنابراین خیلی از نکات خلاف واقع را در کتابهای خودشان میگنجانند و متأسفانه بعضی از هموطنان ما هم بدون توجه و حاشیهنویسی، اینها را به فارسی برمیگردانند.
وی در پایان ضمن اشاره به حاشیهنویسی خود بر کتاب فرهنگنویسی برای زبان فارسی گفت: امیدوارم که آقای شجاعی که به زبان روسی تسلط دارند و دو کتاب و چندین مقاله از ایرانشناسان روسی در زمینههای مختلف ایرانشناسی ترجمه کردهاند، باز هم بعضی از کتابها و مقالههای تحقیقی روبینچیک را به فارسی برگردانند. اصرار من هم به ایشان در همین راستاست که بعضی از این مقالات را ترجمه کنند و در اختیار فارسیزبانان و دانشجویان زبانشناسی قرار دهند تا آنها هم ببینند خارجیها در توصیف زبان ما چه دقتهایی کردهاند که خود ایرانیها ممکن است بهراحتی به آن نکات نرسند.
ساغر شریفی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد کرج، آخرین سخنران این نشست بود که سخنان خود را با معرفی ظاهری و ویژگیهای ساختاری کتاب فرهنگنویسی برای زبان فارسی شروع کرد و گفت: اولین مسئله ساختار کتاب است که چندان شبیه دستنامههای متداول در این زمینه نیست و بیشتر به کلیات و در مواردی به تاریخچۀ زبان، فرهنگنویسی فارسی، دستور زبان فارسی و واژهنامه میپردازد. به اعتقاد بنده باید عنوان کتاب را «واژهشناسی با رویکرد فرهنگنویسی» میگذاشتند، چون جنبۀ واژهشناسی کتاب خیلی غلبه دارد.
وی ضمن برشمردن مطالب عنوانشده در کتاب، بیان کرد: آن چیزی که جای خالی آن در کتاب احساس میشود این است که دربارۀ معنا صحبت نمیشود و شیوههای مرتبسازی معنا آورده نشده است. همچنین نویسنده دربارۀ تعریف، شاهد و مثال و کاربرد صحبتی نمیکند و از انواع فرهنگ هم صحبتی به میان نیامده که به نظر من مسئلۀ مهمی است. نویسنده نگاه سنتی به فرهنگ و فرهنگنویسی دارد و فرهنگ را بهمثابۀ لغتمعنی میبیند؛ درحالیکه فرهنگ یک متن با ویژگیهای خاص خودش است و شیوۀ ارائه اطلاعات آن خیلی مهم است.
وی در ادامه مخاطب کتاب فرهنگنویسی برای زبان فارسی را شخص غیرفارسیزبان خواند و افزود: به عقیدۀ من این کتاب برای شخص غیر فارسیزبانی نوشته شده است که باید فرهنگنویس حرفهای باشد و شاید چندان برای دانشجویان زبانشناسی مناسب نباشد؛ چرا که مطالب آن بهگونهای است که فقط افراد حرفهای میتوانند از آن استفاده کنند.
شریفی ضمن اشاره به نظریههایی که در فرهنگنویسی استفاده میشود و اینکه تا به امروز چیزی بهعنوان نظریۀ جامع فرهنگنویسی نداشتهایم، عنوان کرد: کتاب حاضر حشو و تکرار زیاد دارد. در جاهایی از کتاب خلط مبحث شده و نظری یا عملی بودن کتاب خیلی برای مخاطب روشن نیست. مسئلۀ دیگر روزآمد نبودن کتاب است. کتاب مربوط به ۳۰ سال پیش است و به همین دلیل مثالهای آن قدیمی و گاه نادرستاند.
وی در ادامه ضمن آوردن مثالهایی از اشتباهات نویسنده که در زبان فارسی پذیرفتهشده نیست، گفت: در مواردی به نظر میرسد که نویسنده با اصول فرهنگنویسی نوین چندان آشنایی ندارد. یکی از این موارد بیتوجهی به نقش زبان گفتار و لزوم یادداشتبرداری از منابع زبانی گفتاری است. همچنین نویسنده از پیکرههای الکترونیکی بیاطلاع است و به شیوههای نوین فرهنگنویسی بیتوجه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد کرج، توجه نویسنده به نقش زبانشناسان در فرهنگنویسی و توجه به اهمیت کاربر، اشاره به نیموندها و واژگانی شدن ترکیبات وصفی و اضافی را جزو نکات مثبت این کتاب خواند و دربارۀ ترجمه کتاب هم بیان کرد: در این کتاب از یک نثر سنگین استفاده شده که گاه به نثر ادبی پهلو میزند و خیلی مورد استفادۀ ترجمۀ متون علمی نیست. در کنار استفاده از نثر سنگین، در جاهایی واژههای غیررسمی دیده میشود. همچنین به کار بردن ساختهای نادرست، استفاده از جملههای طولانی و معادلهای غیر رایج از دیگر مسائلی است که در ترجمۀ این کتاب به چشم میخورد.
شریفی در پایان گفت: با وجود همۀ نکاتی که گفته شد، باتوجهبه اینکه ما در زمینۀ فرهنگنویسی کمبود منبع داریم و همچنین از مطالب این کتاب میتوان برای نگارش یک کتاب بومی با مثالهای فارسی استفاده کرد، پیشنهاد میکنم چاپهای بعدی این کتاب حتماً ویرایش زبانی شود، اصطلاحات بهکاررفته در آن با اصطلاحات رایج در فرهنگ فارسی جایگزین شود و آوانگاشت آن اصطلاحات هم در واژهنامه وارد شود.